ویانا خورانیویانا خورانی، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

خوشگل باباش **********

ماشین مکویی

ویانا علاقه زیادی به ماشین بازی دارد خیلی هم ماشین زیاد دارد چند روز که می رود یکی از ماشین هایش را می آورد و می گوید این ماشین مکویی من نمی دانم اسم این را از کجا یاد گرفته ؟ دقیقاً ماشین ویانا هم این شکلی البته رنگ سبز ...
17 آبان 1393

تفریحات ویانا از 93/08/12 تا 93/08/16

روز تاسوعا و عاشورا رفتیم خانه مامان پروین ویانا یا خانه مامان پروین بود یا خانه الهام و مهسا . روز عاشورا شب رفتیم امام زاده صالح ویانا خیلی دختر خوبی بود داخل امام زاده اصلاً گریه نمی کرد با تعجب به همه نگاه می کرد که چرا همه چادر سر کرده اند بعد از اینکه دید همه چادر سرکرده اند گفت دفعه بعد که آمدیم اینجا برای من هم چادربیار. پنچ شنبه رفتیم شهربازی امیر پارس و مهمان داشتیم . روز جمعه به خاطر ویانا که چند وقت بود که برف می خواست رفتیم اوشن فشن   ویانا با دیدن برف خیلی خوشحال شده بود. ...
17 آبان 1393

نقاشی کردن در و دیوار

ویانا خانم تازگی ها مداد رنگی و خودکار را بر می دارد هر جایی که دوست دارد نقاشی می کند هر چی به ویانا می گویم که ویانا نقاشی را باید داخل دفتر بکشی اصلاً گوش نمی کند . ...
17 آبان 1393

ویانا سر لباس پوشیدن اذیت می کند

ویانا را موقعی که می برم دستشویی وقتی که می آید بیرون هر کاری می کنم که شلوار بپوشد اصلاً تنش نمی کند شروع می کند به گریه که نمی پوشم . موقعی که می خواهم آماده کنم برویم بیرون می گه با همین لباس خانه بریم باید یک ساعت ویانا را راضی کنم که لباس هایش را بپوشید که برویم بیرون البته راضی کردنش با گریه و بعضی مواقع باید به اجبار لباسش را تنش کنیم . مثل دیشب که ویانا قبل از خواب خواستم لباس هایش را عوض کنم هر کاری کردم راضی کنم راضی نشد آخر سر بابا سعید مجبور شد ویانا را دعوا کند و با گریه لباس تن ویانا کنیم . یک مشکلی دیگر که با ویانا داریم فقطی وسایل خودش را گم می کند یا جایی می گذارد بعدش از مامان وحیده می خواهد مثلاً چند روز پیش شکلات...
17 آبان 1393

ویانا مریض شده

دوشنبه شب ویانا تا صبح نخوابید و توی خواب فقط گریه می کرد و ناله صبح خواستم ببرم مهد دیدم ویانا تب کرده و حسابی هم بی قرار تصمیم گرفته که اداره نروم تا ویانا بماند خانه تا زودتر خوب شود . صبح همین که خواست صبحانه بخورد ویانا استفراغ کرد و تا شب نه ناهار خورد نه شام فقط چند تا بادام هندی . امروز هم ویانا پیش مامان پروین مانده تا انشاء اله تا روز شنبه حسابی سرحال بشود بعد برود مهدکودک.
7 آبان 1393

علاقه ویانا به دستشویی

آخه من نمی دانم این کار ویانا یعنی چی ؟ از موقعی که نوزاد بود و چهار دست و پا می رفت موقعی که می دید در دستشویی باز سریع می رفت داخل دستشویی . الان که بزرگ شده موقعی که می برم که دستشویی کند باید کلی التماس کنم ویانا بیا بیرون بعضی مواقع هم که باید با داد و بیداد بیاورم بیرون مثل دیشب که دعوای ویانا و من سر این موضوع بود. موقعی که می رود دستشویی با شلنگ دستشویی - آفتابه - روشویی و هر چی که داخل دستشویی بازی می کند هر چی به ویانا توضیح می دهم که ویانا دستشویی کثیف می خواهی بازی کنی برو توی اتاق خود باز کنی دستشویی جای بازی نیست اصلاً گوش نمی کند .               ...
5 آبان 1393

کپی برابراصل

ویانا همه چیزش شبیه باباش خصوصیات اخلاقی مدل غذا خوردن (فقط غذاهای گوشتی ) خوابیدن (پدر و دختر تا صبح آنقدر تکان می خوردن توی خواب ) لجبازی به خصوص موقعی که مثل بابا سعید نه می گوید یعنی نه علاقه شدید به آهنگ های کردی بی دلیل قاطی کردن (بعضی موقع پدر و دختر بدان آنکه دلیلی داشته باشند یکدفعه قاطی می کنند) عاشق تنهایی با هم بیرون رفتن بخصوص پارک و خرید چهره ویانا تقریباً شبیه بابا سعید                                     &nbs...
4 آبان 1393